یک بستنی ساده
هیچ وقت از کافی شاپ خوشم نیامده. وقتی که آدمهای رنگارنگ رو میبینم که به زور دارند به هم لبخند میزنند حالم به هم ميخورد.
بعد از مدتها یک روز عصر رفتم به یکی از این کافی شاپها، همینطور که داشتم به مردم نگاه میکردم دیدم یک دختر آدامس فروش کوچولو آمد تو و رفت پشت یک میز نشست.
برایم خیلی جالب بود پیشخدمتی که خیلی ادعای انسانیتش میشد به سمت آن دختر بچه یورش برد تا او را بیرون بیندازد. دختر بچه با اعتماد به نفس کامل به پیشخد مت گفت پولش را میدهم هیچ چیز مجانیای نمیخواهم. کمی پایش را تکان داد و در حالی که زیر نگاه سنگین بقیه بود به پیشخدمت گفت یه بستنی میوهای چند است؛
پیشخدمت با بیحوصلگی گفت: پنج دلار.
دختر بچه دست کرد توی لباسش و پولهایش را بیرون آورد و شروع به شمردن پولهایش کرد.
بعد دوباره گفت: یک بستنی ساده چند است.
پیشخدمت بيحوصلهتر از قبل گفت: سه دلار.
دختر آدامس فروش گفت: پس یک بستنی ساده بدهید.
پیشخدمت یک بستنی برایش آورد که فکر نمیکنم زیاد ساده بود، احتمالاً مخلوطی از ته مانده بقیه بستنیها.
دخترک بستنی را خورد و سه دلار به صندوق داد و رفت.
وقتی که پیشخد مت برای بردن ظرف بستنی آمد دید دخترک کنار ظرف بستنی دو تا یک دلاری مچاله شده گذاشته برای انعام!!!.
روزي سوراخ کوچکي در يک پيله ظاهر شد
روزي سوراخ کوچکي در يک پيله ظاهر شد . شخصي نشست و ساعتها تقلاي پروانه براي بيرون آمدن از سوراخ کوچک پيله راتماشا کرد. ناگهان تقلاي پروانه متوقف شدو به نظر رسيد که خسته شده و ديگر نمي تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قيچي سوراخ پيله را گشاد کرد. پروانه به راحتي از پيله خارج شد اما جثهاش ضعيف و بالهايش چروکيده بودند.
آن شخص به تماشاي پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند. اما چنين نشد .
در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روي زمين بخزد . و هرگز نتوانست با بالهايش پرواز کند.
آن شخص مهربان نفهميد که محدوديت پيله و تقلا براي خارج شدن از سوراخ ريز آن را خدا براي پروانه قرار داده بود تا به آن وسيله مايعي از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پيله به او امکان پرواز دهد.
گاهي اوقات تلاش تنها چيزي است كه در زندگي داريم.
اگر خداوند اجازه ميداد كه بدون هيچ مشکلي زندگي کنيم فلج ميشديم - به اندازه کافي قوي نبوديم و هرگزنميتوانستيم پرواز کنيم .
پس :
بدون ترس زندگی کنید
با همه مشکلات مبارزه کنید
و بدانید که ميتوانید بر تمام آنها غلبه کنید ...
آن شخص به تماشاي پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند. اما چنين نشد .
در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روي زمين بخزد . و هرگز نتوانست با بالهايش پرواز کند.
آن شخص مهربان نفهميد که محدوديت پيله و تقلا براي خارج شدن از سوراخ ريز آن را خدا براي پروانه قرار داده بود تا به آن وسيله مايعي از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پيله به او امکان پرواز دهد.
گاهي اوقات تلاش تنها چيزي است كه در زندگي داريم.
اگر خداوند اجازه ميداد كه بدون هيچ مشکلي زندگي کنيم فلج ميشديم - به اندازه کافي قوي نبوديم و هرگزنميتوانستيم پرواز کنيم .
پس :
بدون ترس زندگی کنید
با همه مشکلات مبارزه کنید
و بدانید که ميتوانید بر تمام آنها غلبه کنید ...
Subscribe to:
Posts (Atom)
کاوشــــــــگران قعر شــــــــوکران
کاوشــــــــگران قعر شــــــــوکران
ما واقعا" تا چیزی رو از دست نداده باشیم قدرش رو نمیدونیم ، ودر عین حال تایه چیز دیگه رو دوباره بدست نیاوردیم ، نمیدونیم چی رو از دست دادیم .
اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی تضمینی نیست که او هم این کار رو بکنه پس انتظار عشق متقابل نداشته باش فقط منتظر باش تا اینکه عشق اروم تو قلبش رشد کنه واگه اینطور نشد تو خوشحال باش که تو دل تو رشد کرده .
در عرض یک دقیقه میشه یک نفر و خرد کرد ودر عرض یک ساعت یک نفرو دوست داشت ودر عرض یـــک روز عاشق شد ولی یه عمــــــــــــــــــــــــــــــر طول میکــــــــــــشه تایه نفــرو فراموش کنــی
دنبال نگاهها نرو چون میتونن گولت بزنن ، دنبال دارائی نرو چون کم کم افول میکنه زده میشـــــــــــــــی ،
دنبال کسی باش که باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یک روز تیره رو روشن کـــــــــــرد،
کسی رو پیدا کن که تورو شا د کنــه
دقایقی توی زندگی هستن که دلت برای یک نفر اونقدر تنگ میشه که میخوای اونو از تو رویات بکشی بیرون و توی دنیای واقعی بغلش کنی .
روریایی رو ببین که میخوای ، چیزی باش که میحوای باشی ، چون فقط یه جون داری و یه شانس برای اینکه هرچی دوست داری انجام بدی .
ارزو میکنم به اندازه کافی شادی داشته باشی تا خندون بمونی ، به اندازه کافی تلاش کنی تا قوی بشی ، وبه اندازه کاقی اندوه داشته باشی تا یه انسان باقی بمونی ، وبه اندازه کافی امید تا زندگی کنی .
من از دلبستگیهای تو با ایینه دانستم که بر رخسار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی
کرکی